سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدای من! کدام یک از مردم نزد تو محبوبتر است؟ فرمود : دانشمندی که دانشمند دیگری را می جوید . [موسی علیه السلام]

سلام   خوش آمدید

نمایش تصویر در وضیعت عادی 

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست

هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود

صحنه پیوسته بجاست

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

   (شاعر ؟؟؟)

 


نوشته شده توسط کامران کهنموئی 85/10/4:: 5:0 عصر     |     () نظر

پنجره 

در این روزگارکه نظاره کردن یک منظره ی سبز ، طبیعی و زیبا مارا وادار به پیمودن مسیری طولانی می کند. داشتن پنجره ای در خانه های کوچک و سنگیمان که حتی برای لحظه ای نگاهمان را از سیاهی و دود و دنیای ماشینی اطرافمان دور کند و رو به طبیعتی سبز و زیبا بیاندازد ، آرزوی روح و تخیل پاک من و توست، که در حال حاضر زندانی قفس های تنگی هستند که ما برای آنها ساخته ایم .

امروز که نقاش با تخیل سبز و سفید خود بدور از هیا هو به دنبال شکار و جاودانه کردن منظره ای برای ما با تمام وسایلی که در اطراف دارد ، مثل رنگ و بوم و روحی سبک که بتواند از سیاهی به سمت و سوی زیبایی راه بیابد و توانسته برای ما چنین فرصتی فراهم کند . باید ارزش این کار را درک کنیم و خود را نیز در پرواز روح نقاش در بازی رنگ ها شریک بدانیم و ارزش قائل شویم ، برای دنیایی غیر از بعد مادی، لحظه ای از قفس جسم رها شویم ، تا لحظه ای آرامش را برای خود ارمغان بیاوریم .

این پنجره ای که نقاش با دستان خسته از زمانه، ولی با امید پاک کردن خستگی ها و سیاهی ها از روی شیشه ی قلب و چشممان به رویمان گشوده، به نظاره بنشینیم تا آماده تر و باروحی رها ، جسممان را برای تلاش های سازنده فردا آماده کنیم .


نوشته شده توسط کامران کهنموئی 85/10/4:: 3:0 عصر     |     () نظر

 

مبعث

پیامبر در آنروز ، عشق دیگر داشت

غارحرا شور و شوق بیش تر داشت

پیامبر نگاهی به آسمان می کرد

آسمان هم ، خورشیدی درخشانتر داشت

پیامبر مثل هر روز راز و نیاز می کرد

ولی این راز و نیاز ، حال و هوای دیگر داشت

پیامبر نشسته در حال راز و نیاز

خدا هم به او ، یک نگاه دیگر داشت

فرستاد آنروز جبرئیلش را

جبرئیل هم آنروز ، پیغام دیگر داشت

جبرئیل می گفت ، بخوان تو ای احمد

احمد در آنروز ، نگاه دیگر داشت

هم چنان خواند ، آیه ی الهی را

غار حرا آنروز ، عطر و بوی دیگر داشت

( مبعث حضرت رسول (ص) مبارک باد)                                 

 

 

 

 


نوشته شده توسط کامران کهنموئی 85/5/31:: 12:51 صبح     |     () نظر

 نگاهها گرفته اند ، عشق خبر نمی کند                               یا که به روی کس کسی، دگرنظر نمی کند

 شب و نگاه وآسمان ، دلهره های بی امان                          ولی نگاه هیچ کس ، شوق سحر نمـی کند

   همان که ازد لت گذشت ، گذشته های پرزخاک                      منو صدای بی کسی ، راه دگـر نمـی کند

    همان که از نگاه تو ، هزار دور فتاده است                          صـدا و د م نمیـزند ، نگاه غـم نمـی کند

بهار پیش کش توو ، خزان روزگار من                            د گر کسی شبیه من ، خزان به سر نمـی کند

همان به که روزگار ، مرا به خاک می برد                         وگرنه دل که طاقت ، عشق و ضررنمی کند


نوشته شده توسط کامران کهنموئی 85/2/27:: 6:19 عصر     |     () نظر

اگر زخمی زعشقم ، مرحمم باش

اگر خرد م زکس ، بنیان من باش

مرا گرد ولت عالم ندادی

همین بس ، لحظه ای د ر یاد من باش

***************

زد م بر صور اسرافیل ، دمی از عمق بنیاد م

که عالم را خبر باید، از این فریاد که سر داد م

مرا د ر عالم خاکی ، گلی رسته زبستانی

که غافل ، آفتی افتاد و گل را خود زکف داد م

 محمد افشانی  هنرجو


نوشته شده توسط کامران کهنموئی 85/2/16:: 8:55 عصر     |     () نظر

خواستن توانستن است

این حرف بارها شنیده شده ،هم تو شنیدی هم من، اما آیا بهش اعتقاد و ایمان د اریم . بذار اینجوری بگم ، ما اگه باور داشته باشیم که روحی از خدا در ما دمیده شده ، دیگه شکی تو این حرف برامون نمی مونه ، اگه باور کنیم تکه ای از وجودی قادر و توانا هستیم ، وجودی که هر آن اراده کنه ، اون اراده عملی میشه . اگه اینو باور کنیم اون وقت می فهمیم که اشرف مخلوقات بودن ، خلیفه الله بودن یعنی چی ، اینجاست که اراده ، خودشو نشون میده و خواستن معنی پیدا می کنه . فکر کن ، اگه ما مثل سایر موجود ات بودیم و یک راه مشخص برای تکامل داشتیم و در یک مسیر مشخص قرار داشتیم ، به نظرت بازم اشرف مخلوقات می شدیم ، مسلمه که نه . مابرای این آدم شدیم و اشرف مخلوقات ، چون فکر داریم ، اراده داریم و از همه مهمتر اینکه ، هر چی بخواهیم ، اگر واقعا بخواهیم و خواسته ماهم منطقی باشه به اون خواسته خواهیم رسید . ومیتونیم با خواستن راهمونو خود مون انتخاب کنیم . خواستن یعنی تعیین هدف ، وتعیین هدف یعنی جهت دادن به زندگی ، یعنی دیگه باری به هر   جهت نبودن ، راه داشتن ، راهنما داشتن ، انگیزه و هدف داشتن وسر انجام رسیدن

عاشق باشو بخواه که میرسی ، چون

(( خواستن توانستن است ))

  به امید آنروز که از خواسته های بدست آمده بتوانیم به ((درستی)) و به نفع جامعه استفاده کنیم 

 


نوشته شده توسط کامران کهنموئی 85/1/25:: 3:43 عصر     |     () نظر

د ید ن یا نگاه کرد ن ، مسئله این است !

شاید دو کلمه بالا فرق زیادی با هم نداشته باشن و حتی توی لغت نامه عمید ، دهخدا و هزارتا لغت نامه دیگه وبه هزارزبون دیگه معنی هاشون یکی باشه ،اما می دونی معنیشون تو چه زبونی باهم فرق می کنه ،آره خودشه ،زبون پاک وصادق چشمها. چشمهایی که درعین خاموشی هزار حرف برای گفتن دارن وصادقترین زبون برای آدما هستن . تواین زبون پاک دوکلمه بالا فرق زیادی باهم دارن . تو ممکنه خیلی چیزها روببینی وهزاربار هم این کارو تکرار کنی وازش به راحتی بگذری واصلا تو زندگیت تاثیری نذاشته باشه ، امانگاه کردن فرق داره ،اگربه چیزی نگاه کنی حتما ازاون تاثیر میگیری چون این دفعه سطحی نبوده بلکه با دریچه چشات کاملا درکش کردی

هنرمند باید بلد باشه خوب نگاه کنه ، فرق هنرمند و دانشمندبا آدمای عادی تو همینه . اگه از عادی بودن خسته شدی ومیخوای هنر مند یا دانشمند باشی باید اول از چشات شروع کنی بهشون یاد بده ، آره براشون کلاس بذار ، کلاس نگاه کردن نه فقط دیدن . وقتی به چیزی نگاه می کنی اونو با همه وجود درکش می کنی وحالا اون جزئی از توئه ، حالا دیگه تو مال اونی و اون مال تو . نگاه کن اما نه هر چیزی رو که هر چیزی ارزش نگاه تو رو نداره ، نگاه کن اما بدون ، نگاه کردن باید با عشق باشه ، به هر چیز قشنگی که نگاه کردی عشق بورز و خوب حسش کن چون الان اون جزئی از توئه ، واینم بدون که یه نقاش به سه چیز نیاز داره : نگاهش ، احساسش و قلمش . منظور از نگاه همون فهمیدنه و منظور از احساس عمق این فهمیدنه و منظور از قلم وسیله ای برای نشون دادن این حس به دیگرانه بدون حالا تو برنده شدی ، چون چشات فرق دیدن و نگاه کردنو میدونه


نوشته شده توسط کامران کهنموئی 85/1/12:: 2:2 عصر     |     () نظر

<      1   2