د ید ن یا نگاه کرد ن ، مسئله این است !
شاید دو کلمه بالا فرق زیادی با هم نداشته باشن و حتی توی لغت نامه عمید ، دهخدا و هزارتا لغت نامه دیگه وبه هزارزبون دیگه معنی هاشون یکی باشه ،اما می دونی معنیشون تو چه زبونی باهم فرق می کنه ،آره خودشه ،زبون پاک وصادق چشمها. چشمهایی که درعین خاموشی هزار حرف برای گفتن دارن وصادقترین زبون برای آدما هستن . تواین زبون پاک دوکلمه بالا فرق زیادی باهم دارن . تو ممکنه خیلی چیزها روببینی وهزاربار هم این کارو تکرار کنی وازش به راحتی بگذری واصلا تو زندگیت تاثیری نذاشته باشه ، امانگاه کردن فرق داره ،اگربه چیزی نگاه کنی حتما ازاون تاثیر میگیری چون این دفعه سطحی نبوده بلکه با دریچه چشات کاملا درکش کردی
هنرمند باید بلد باشه خوب نگاه کنه ، فرق هنرمند و دانشمندبا آدمای عادی تو همینه . اگه از عادی بودن خسته شدی ومیخوای هنر مند یا دانشمند باشی باید اول از چشات شروع کنی بهشون یاد بده ، آره براشون کلاس بذار ، کلاس نگاه کردن نه فقط دیدن . وقتی به چیزی نگاه می کنی اونو با همه وجود درکش می کنی وحالا اون جزئی از توئه ، حالا دیگه تو مال اونی و اون مال تو . نگاه کن اما نه هر چیزی رو که هر چیزی ارزش نگاه تو رو نداره ، نگاه کن اما بدون ، نگاه کردن باید با عشق باشه ، به هر چیز قشنگی که نگاه کردی عشق بورز و خوب حسش کن چون الان اون جزئی از توئه ، واینم بدون که یه نقاش به سه چیز نیاز داره : نگاهش ، احساسش و قلمش . منظور از نگاه همون فهمیدنه و منظور از احساس عمق این فهمیدنه و منظور از قلم وسیله ای برای نشون دادن این حس به دیگرانه بدون حالا تو برنده شدی ، چون چشات فرق دیدن و نگاه کردنو میدونه
کلمات کلیدی: هنرکده نقاشی کهنموئی