پنجره
در این روزگارکه نظاره کردن یک منظره ی سبز ، طبیعی و زیبا مارا وادار به پیمودن مسیری طولانی می کند. داشتن پنجره ای در خانه های کوچک و سنگیمان که حتی برای لحظه ای نگاهمان را از سیاهی و دود و دنیای ماشینی اطرافمان دور کند و رو به طبیعتی سبز و زیبا بیاندازد ، آرزوی روح و تخیل پاک من و توست، که در حال حاضر زندانی قفس های تنگی هستند که ما برای آنها ساخته ایم .
امروز که نقاش با تخیل سبز و سفید خود بدور از هیا هو به دنبال شکار و جاودانه کردن منظره ای برای ما با تمام وسایلی که در اطراف دارد ، مثل رنگ و بوم و روحی سبک که بتواند از سیاهی به سمت و سوی زیبایی راه بیابد و توانسته برای ما چنین فرصتی فراهم کند . باید ارزش این کار را درک کنیم و خود را نیز در پرواز روح نقاش در بازی رنگ ها شریک بدانیم و ارزش قائل شویم ، برای دنیایی غیر از بعد مادی، لحظه ای از قفس جسم رها شویم ، تا لحظه ای آرامش را برای خود ارمغان بیاوریم .
این پنجره ای که نقاش با دستان خسته از زمانه، ولی با امید پاک کردن خستگی ها و سیاهی ها از روی شیشه ی قلب و چشممان به رویمان گشوده، به نظاره بنشینیم تا آماده تر و باروحی رها ، جسممان را برای تلاش های سازنده فردا آماده کنیم .
کلمات کلیدی: هنرکده نقاشی کهنموئی