سفارش تبلیغ
صبا ویژن
و از او پرسیدند امیر مؤمنان خود را چگونه مى‏بینى ؟ فرمود : ] چگونه بود آن که در بقایش ناپایدار است و در تندرستى‏اش بیمار ، و از آنجا که در امان است مرگ به سوى وى روان است . [نهج البلاغه]

 

شقایق آموخت 

ابرها از خجالت آب می شوند، از خجالت چشمان بی توقع و دریائی تشنه طفلان کربلا.  زمین همیشه در حسرت این می ماند که ای کاش دهان باز می کرد تا تمام چشمه های دلش را به پای تشنگی یاران حسین(ع) بریزد.

آسمان مرد و رنگش کبود ماند و تا امروز وتا فردا ها خورشیدش را سر زنش خواهد کرد که چگونه بی رحمانه بر تشنگی دریا دلان کربلائی دامن میزد. خوب در برابر استقامتشان از عجز شکست ، ولاله و شقایق درس عشق و ایثار را از آنان آموختند. ودیگر اینکه ثابت شد خون حق بر شمشیر نا حق پیروز است ، تا همه نا حقان بدانند چه با شمشیر وچه با هر سلاح دیگر به دست حق نابود خواهند شد .

اگر تشنگی زجر آور بود ، اگر زخم شمشبر ودرد یتیمی درمان نداشت ، اگر خیمه ها در آتش سوخت واگر تمام واقعه سخت تراز آنچه که گفتیم بود، باز باید دانست و فهمید که جز زیبائی چیزی ندید چشمان دل زینب (س) .که اینها اگر چه به ظاهر تلخند و برای نازک دلانی چون ما زجر آور ولی خدایشان فرموده: شهیدان را مرده نپنداریدکه آنان زنده اند و عند ربهم یرزقونند و اینکه هر کس در راه حق جهاد کند برایش پاداشی بزرگ است .

پس بایددانست که زیبائی در چشمان ظاهر بین ما سیراب شدن وخوشبختی درسیره ذلیلان تن دادن به ذلت است ، اما در چشمان با بصیرت وپاک زینب(س) تشنگی وشهادت، خوشبختی و زیبائیست و کسی به بلندای زینب (س) بزرگی آنرا درک خواهد کرد .

 


نوشته شده توسط کامران کهنموئی 85/11/9:: 1:5 عصر     |     () نظر