ای کاش سواربر ا رابه خورشید
د ر گند م زار می تاختم
باید فهمید کدام رنگ چه بویی دا رد
من رنگ سا ده نیلی را د وست دارم
همیشه می خواستم آغازهرسال ، بر سر سفره عید همه باشند
د ست به د ست هم دعای تحویل سال را بخوانیم
د وست داشتم کوله ای به وسعت زمین داشته با شم
تا آنرا پر از صفا کنم ، بر سر هر خانه بروم ، قسمتی از کوله بارم را به آنها بدهم
چه خوب می شد روزی از سال همگی
نامه د لهایمان را د ر بطن یک باد باد ک ، به آسمان می سپرد یم
محمد ا فشانی
کلمات کلیدی: هنرکده نقاشی کهنموئی